• وبلاگ : سرزمين مِه وخورشيد (خورشيدگام سبز)
  • يادداشت : عكسي كه شبكه 3 نمايش داد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دوست رحمت آبادي 

    آقاي رنجكش عزيز سلامي به بزرگي معرفت و به عمق پينه هاي دستان پدران روستايي و به صداقت و محبت مادران روستاي در آن زمان كه در تنورسر ها نان مي پزند و بوي نان شان تمام روستا را فرا مي گيرد و هر رهگذري كه از آنجا رد مي شود به او نان گرم تعارف مي كردند .

    باور كنيد هر چند روز يكبار به اين پست شما مي آيم و زماني تقريبا طولاني به خرمن سر نگاه مي كنم و به ياد پدر خدا بيامرز من و ديگر گذشتگان اشك مي ريزم و حسرت گذشته نچندان دور را مي خورم كه عجب دنيايي را پشت سر گذاشتيم و در اين خرمن سر ها چه قناعت طبع هايي را از مردم نسل قبل ديديم بله نسل قبلي ما قانع بود و راضي به بركتي كه خداوند به آنها داده بود به حيوان چهار پاي خود مي نازيدندو به آن عشق مي ورزيدند و با كوچكترين سر سمي كه چهار پايشان مي كرد از ته دل جان مي گفتند و او را نوازش مي كردند نه به فكر زانتيا و سفر آنتاليا بودند و نه به فكر مال اندوزي ولي نسل ما چه هر چقدر هم خدا بدهيد باز كم داريم و روز بعد بيشتر از پيش دنبال مال اندوزي مي دويم امروز ديگر نه از خرمن سرها خبري هست و نه از كوههاي گندم و جو و برنج همه را يكروزه با ماشين جمع مي كنند و دريغ از يك خدا بركت بده گفتن اگر در دسترس داري عكسي از كشت زمين توسط ورزا و يا خرمن توسط ورزا را در سايت بگذاريد ( ام كه نوكانيم زمان وگرينم لااقل عكسي قديم تماشا كني و خوشي بكمي قي سان دستي ته ميشي ممنون از جوابي كه لمرا نويسي )

    پاسخ

    عرض سلام دارم خدمت برادر بزرگ خودم جداً از شما ممنونم . واقعيت را بخواهيد وقتي نوشته ارسالي شمارا مشاهده ميكنم به وجد ميايم و شور دوباره اي در خودم احساس ميكنم تا به دنبال مطالبي جديد براي سايت باشم . آخه اين اواخر به دليل مشغله زندگي چندان تغييري را در سايت ايجاد نكرده ام . اما چشم سعي ميكنم تا عكسهاي جديد و دلخواه تان را در سايت قرار دهم . رنجكش
    + يك رحمت آبادي 
    جناب آقاي رنجكش من هم مثل اون همشهري كه براتون يادداشت فرستاده مدت 25 سال است كه در تهرانم و تقريبا همه چيز دارم ولي از روستا دور افتاده ام باور كن الان كه اين يادداشت را براتون مي نويسم اشك در چشمانم حلقه زده و و چنان به وجد آمده ام كه نگو ، نمي دونم سن شما قد ميده كه در قديم در اين خرمن سرها با گاوهاي نر ( ورزا ) خرمن مي كرديم و غروب كه كندم ها و يا شالي ها رو كيسه مي زديم پدران خدا بيامرز مون يك جمله معرف مي گفتن (( خانه خدا آبادان يا خدا بركت بده )) اصلا نا شكر نبودن ولي امروز ما با زندگي ماشني هرچه بدست مياريم باز كمه كه حتي فرصت نمي كنيم به كودكي خود برگرديم و ياد بياريم كه چقدر خوش بوديم فقير بوديم و پا برهنه مدرسه مي رفتيم و در كار كشاورزي به خانواده كمك مي كرديم . راستي يادتون هست كه براي اينكه ورزا ها محصول را نخورند چگونه دهان اونها رو مي بستيم يا روزهاي ورزا گرداني بخير . دست شما درد نكنه با اين عكسهايي كه مارو به كودكي برگردوندي ضمنا من كرد هستم ( خدا باوك داكي ته اگر زنده هنه سلامت بكيه و اگر منه باوكي من دستي ونا لدونه كوته بيه بيامرزه دستي ته ميشيه )
    پاسخ

    سلام هم ولايتي عزيز . ممنون و متشكر از ديد زيباو احساس قشنگتون . اميدوارم وقتي پيداكنيد و به زادگاه خاطرات تان(كه احتمالاً خاصكول باشه ) سري بزنيد . كاستي ها رو به جوانيم ببخشيد . چرا كه خاطرات ما به شش سالي قبل از زلزله و بعد از آن برميگردد . چاكري ته مه قي سان وره پالي مه
    + majid 

    سلام

    جالب بود هم سرزميني

    پاسخ

    ممنونم از محبت تون خوشحال شدم بازم به ما سر بزنيد

    سلام...چه زيبا و چه تلخ!!!!

    اميدوارم زودتر انتظارشون تموم بشه

    آقا به بلاگ من هم سر بزنيد....آموزش گرفتن لپ تاپ رايگان هست

    getitfree.parsiblog.com